فاکتورینگ مالی

تاریخ انتشار: 1397/10/16

فاکتورینگ یک معامله مالی است و یک نوع دارایی بدهکار است که در آن یک کسب و کار حساب های دریافتی خود را (به عنوان مثال، صورتحساب) به یک شخص ثالث با تخفیف می فروشد.

یک کسب و کار گاهی اوقات دارایی های دریافتی خود را برای تامین نیازهای نقدی فعلی و فوری خود ارزیابی می کند. فاکتورینگ برای ساختن یک روش تخفیفی است، که در تامین مالی بین المللی توسط صادرکنندگان مورد استفاده قرار می گیرد و مایل است که بدهی های خود را به یک خریدار مطالبات بفروشد. فاکتورینگ معمولا به عنوان فاکتورهای دریافتی و گاهی اوقات تامین مالی دریافتی اشاره می شود. تامین مالی بدهی های حسابداری یک اصطلاح است که با دقت بیشتری برای توصیف یک نوع وام از دارایی بر علیه بدهی ها استفاده می شود. انجمن امور مالی تجاری انجمن ارتباطی پیشرو در صنعت وام و سرمایه گذاری مبتنی بر دارایی است.  

فاکتورینگ مشابه تخفیف فاکتور نیست، Factoring فروش بدهی ها است، در حالی که تخفیف فاکتور قرض گرفتن است که شامل استفاده از دارایی های دریافتی حساب شده به عنوان وثیقه برای وام است. با این حال، در برخی از بازارهای دیگر تخفیف صورتحساب، به عنوان یک عامل فاکتور محسوب می شود که شامل "اختصاص بدهی ها" است که در آمار فاکتورینگ رسمی موجود است.

فاکتورینگ

بررسی اجمالی

سه نفر به طور مستقیم درگیر هستند: عامل که خریدار دریافت می کند، کسی که از فروشنده دریافت می کند و بدهکار که دارای مسئولیت مالی است و نیاز به او برای پرداخت به صاحب صورتحساب است. مبلغ دریافتی که معمولا همراه با فاکتور برای کار انجام شده یا کالاهای فروخته شده همراه است، اساسا یک دارایی مالی است که صاحب حق تقدم دریافت حق قانونی برای جمع آوری پول از بدهکار است که بدهی مالی آن مستقیما مربوط به دارایی دریافتی می باشد. فروشنده می تواند با تخفیف بدهی ها به شخص ثالث، سازمان مالی تخصصی (معروف به عامل) برای به دست آوردن پول نقد به فروش برساند. این فرآیند گاهی در صنایع تولیدی مورد استفاده قرار می گیرد، زمانی که نیاز فوری برای مواد خام از پول نقد و توانایی موجود برای خرید "در حساب" خارج می شود. هر دو تخفیف فاکتور و فاکتورینگ توسط شرکت های B2B مورد استفاده قرار می گیرند تا اطمینان حاصل شود که جریان نقدی فوری لازم برای رسیدگی به تعهدات فعلی و فوری خود است. فاکتور صورتحساب یک گزینه مالی مناسب برای شرکت های خرده فروشی و B2C نیست، زیرا آنها معمولا مشتریان تجاری ندارند، شرط لازم برای فاکتورینگ وجود مشتریان تجاری می باشد.

چهار بخش اصلی برای معامله فاکتور وجود دارد که هر کدام به طور جداگانه توسط یک حسابدار که مسئول ضبط معامله فاکتور است، ثبت شده است:

"هزینه" پرداخت می شود به عامل،

هزینه های بهره به عامل برای پیشبرد پول پرداخت می شود،

"هزینه بدهی بد" مربوط به بخشی از مطالبات دریافتی که فروشنده انتظار دارد بدون پرداخت و غیر قابل قبول باقی بماند.

مبلغ "بازپرداخت فاکتور" قابل پرداخت برای بازپرداخت کالاها و هر "زیان" یا "افزایش" اضافی که فروشنده باید به فروش بدهی ها اختصاص دهد. گاهی اوقات هزینه های عامل توسط فروشنده پرداخت می شود (مشتری "عامل")، مبلغ تخفیفی، ریسک اعتبار اضافی مورد نیاز عامل و سایر خدمات ارائه می شود. سود کلی فاکتور، تفاوت بین قیمت پرداخت شده برای صورتحساب و پول دریافت شده از بدهکار است، در حالی که کمتر از مبلغی که به دلیل عدم پرداخت، پرداخت شده است، از دست داده است.

منطق

Factoring یک روش است که بعضی از شرکت ها برای به دست آوردن پول نقد استفاده می کنند. برخی از شرکت ها ضریب حساب زمانی که موجودی نقدی شرکت برای رسیدگی به تعهدات فعلی کافی نیست و نیازهای نقدی دیگر مانند سفارشات یا قراردادهای جدید را جایگزین می کند. با این حال در سایر صنایع،، از قبیل پارچه یا پوشاک، برای مثال، شرکت های مالی به طور فزاینده، حساب های خود را فقط به این دلیل که این روش تاریخی تامین مالی است، تأیید می کنند. استفاده از فاکتور برای به دست آوردن پول نقد مورد نیاز برای جبران نیازهای نقدی فوری شرکت، این امکان را برای شرکت فراهم می کند تا تعادل نقدی را کاهش دهد. با کاهش حجم پول نقد، پول بیشتری برای سرمایه گذاری در رشد شرکت فراهم می شود.

تخفیف بدهی همچنین به عنوان یک ابزار مالی برای کنترل جریان نقدی بهتر استفاده می شود، به خصوص اگر یک شرکت در حال حاضر دارای حساب های مختلفی با شرایط اعتبار مختلف برای مدیریت باشد.

بسیاری از کسب و کارها جریان نقدی دارند که متفاوت است. ممکن است در یک دوره نسبتا بزرگ باشد و در دوره دیگر نسبتا کوچک باشد. به همین علت، کسب و کار ها لازم است که هر دو را به صورت نقدی در دست نگه دارند و از روش هایی مانند فاکتور استفاده کنند تا آنها بتوانند نیازهای نقدی کوتاه مدت خود را در دوره هایی که نیازهای آنها از جریان نقدی فراتر رفته است، تامین کنند. پس از آن هر کسب و کار باید تصمیم بگیرد که چقدر می خواهد به فاکتورها وا بستگی داشته باشد تا افت نقدینگی کوتاه مدت را پوشش دهد و اینکه چه میزان پول نقد خود را حفظ می کند تا اطمینان حاصل شود که پول نقد به اندازه کافی در طی دوره های نقدی کم است.

به طور کلی، متغیر بودن جریان نقدی، اندازه تعادل نقدی را که کسب و کار تمایل به نگهداشتن آن را دارد، تعیین می کند، و همچنین میزان تاخیر در بستن چنین مکانیسم های مالی به عنوان فاکتور را تعیین می کند. متغیر جریان نقدی به دو عامل وابسته است:

میزان جریان نقدی می تواند تغییر کند و در طول مدت زمان جریان نقدی می تواند در سطح پایین تر باقی بماند.

اگر جریان نقدی می تواند به شدت کاهش یابد، کسب و کار نیاز به مقادیر زیادی از پول نقد را از موجودی نقدی موجود یا از یک عامل برای پوشش دادن تعهدات خود در این دوره زمانی نیاز پیدا می کند. به همین ترتیب، پول بیشتری از منبع دیگری (تعادل نقدی یا یک عامل) برای تعهدات خود در این زمان مورد نیاز است. همانطور که اشاره شد، کسب و کار باید هزینه فرصت را برای از دست دادن بازگشت از پول نقد داشته باشد که در غیر اینصورت ممکن است در برابر هزینه های مربوط به استفاده از فاکتورینگ سرمایه گذاری کند.

تعادل نقدی یک کسب و کار اساسا یک تقاضا برای معاملات پول است. همانطور که گفته شد، اندازه مبلغ نقدی که شرکت تصمیم میگیرد به طور مستقیم با عدم تمایل به پرداخت هزینه های لازم برای استفاده از یک عامل برای تامین نیازهای نقدی کوتاه مدت خود مرتبط باشد. مشکلی که کسب و کار در تصمیم گیری در مورد اندازه وجوه نقدی که می خواهد در دست داشته باشد، شبیه به تصمیماتی است که با آن مواجه می شود، زمانی که تصمیم می گیرد چقدر موجودی فیزیکی آن را حفظ کند. در این وضعیت، کسب و کار باید هزینه های دریافت پول نقد را از یک عامل در برابر هزینه فرصت از دست دادن نرخ بازده در سرمایه گذاری کسب و کار خود را به تعادل برساند.

finance
فاکتورینگ مالی
فاکتورینگ
factoring