عرضه و تقاضا

تاریخ انتشار: 1397/10/15

عرضه و تقاضا اساسی ترین مفاهیم اقتصاد را تشکیل می دهند. این که آیا شما یک استاد دانشگاه، کشاورز، تولید کننده داروسازی یا به سادگی یک مصرف کننده هستید، فرض اولیه مبادله عرضه و تقاضا در فعالیت های روزانه شما یکپارچه شده است. تنها پس از درک اصول این مدل ها می توان جنبه های پیچیده تر اقتصاد را متوجه شد.

قیمت و تقاضا

عرضه و تقاضا

شکل بالا نشان دهنده پایه ای ترین رابطه بین قیمت یک محصول و تقاضای آن از نظر مصرف کننده است. این یکی از مهمترین تفاوت های بین منحنی عرضه و منحنی تقاضا است. در حالیکه نمودارهای عرضه از منظر تولید کننده داخل نمودار گنجانده شده است، تقاضا از منظر مصرف کننده به تصویر کشیده شده است.

با یک قیمت خوب، تقاضا برای محصول افزایش می یابد، به جز چند موقعیت ناچیز، که تمایل به تقاضا کاهش می یابد. فرض کنید محصول مورد نظر تلویزیون است. اگر تلویزیون ها با قیمت ارزان 5 دلار فروخته شوند، تعداد زیادی از مصرف کنندگان این مجموعه ها را با تعداد بالا خرید خواهند کرد. اکثر مردم حتی تلویزیون های بیشتری را نیز خریداری می کنند، هر یک از آنها را در هر اتاق و شاید حتی در انبار ذخیره می کنند. اساسا، به این دلیل که هر کس به راحتی میتواند یک تلویزیون را خریداری کند، تقاضا برای این محصولات باقی خواهد ماند. از سوی دیگر، اگر قیمت تلویزیون ها 50،000 دلار باشد، این وسیله یک محصول نادر مصرفی خواهد بود، زیرا ثروتمندان قادر به پرداخت هزینه خرید می باشند. در حالی که اکثر مردم همچنان مایل به خرید تلویزیون هستند، در آن قیمت بالا تقاضای آنها برای تلویزیون بسیار کم است.

یک مثال خالص از مدل تقاضا، چندین شرایط را در نظر می گیرد. اول، تمایز در محصول وجود ندارد، فقط یک نوع محصول با یک قیمت به هر مصرف کننده فروخته می شود. دوم، در این سناریوی با توجه موضوع مورد نظر یک نیاز ضروری و اساسی انسان مد نظر است و از نیازهای پایه و ضروری انسان غذا است (هرچند تلویزیون دارای سطح مشخصی از ابزار مفید است، اما نیاز مطلق نیست).

سوم، محصول خوب جایگزین ندارد و مصرف کنندگان انتظار دارند قیمت ها در آینده ثابت باقی بمانند.

توضیح عرضه

منحنی عرضه به روش مشابه عمل می کند، اما این رابطه بین قیمت و عرضه ی موجودی یک محصول را از منظر تولید کننده به جای مصرف کننده در نظر می گیرد.

عرضه و تقاضا

قیمت و عرضه

هنگامی که قیمت محصول افزایش می یابد، تولید کنندگان مایل به تولید بیشتر محصولات برای دستیابی به سود بیشتر هستند. به همین ترتیب، کاهش قیمت ها تولید را کاهش می دهد، زیرا تولید کنندگان ممکن است قادر به پوشش هزینه های ورودی خود در فروش محصولات نهایی نباشند. بازگشت به مثال تلویزیون، اگر هزینه های ورودی برای تولید یک تلویزیون در حدود 50 دلار به اضافه هزینه های متغیر باشد، تولید هنگامی که قیمت فروش تلویزیون پایین تر از 50 دلار است، بسیار زیان آور خواهد بود.

از سوی دیگر، هنگامی که قیمت ها بالاتر است، تولید کنندگان تشویق می شوند که میزان فعالیت خود را افزایش دهند تا سود بیشتری به دست آورند. به عنوان مثال، اگر قیمت تلویزیون ها 1000 دلار باشد، تولید کنندگان می توانند علاوه بر تولید تلویزیون بر تولید مجموعه وسایل  تلویزیون شرکت های ممکن تمرکز کنند. نگه داشتن تمام متغیرها یکسان است اما افزایش قیمت فروش تلویزیون به 50،000 دلار به تولید کنندگان و ایجاد انگیزه برای ساختن تلویزیون بیشتر کمک خواهد کرد. رفتار به دنبال حداکثر میزان سود، منحنی عرضه را به سمت پایین می کشد.

فرضیه اصلی این نظریه در رابطه با تولید کننده است که بر نقش یک گیرنده قیمت تاثیر می گذارد. به جای تعیین قیمت محصولات، این ورودی توسط بازار تعیین می شود و عرضه کنندگان فقط با توجه به قیمت بازار، تصمیم می گیرند چه میزان محصول تولید کنند.

پیدا کردن تعادل

مصرف کنندگان معمولا به دنبال کمترین هزینه هستند، در حالیکه تولیدکنندگان تشویق می شوند که تنها با افزایش هزینه ها، خروجی را افزایش دهند. به طور طبیعی، قیمت ایده آل یک مصرف کننده برای پرداخت هزینه خوب، «صفر دلار» خواهد بود. با این حال، چنین پدیده ای غیر قابل قبول است، زیرا تولید کنندگان قادر نخواهند بود در کسب و کار باقی بمانند. به طور منطقی تولیدکنندگان به دنبال فروش محصولات خود، تا حد امکان هستند. با این حال، هنگامی که قیمت ها غیر منطقی می شوند، مصرف کنندگان ترجیحات خود را تغییر خواهند داد و از محصول دور می شوند. تعادل مناسب باید حاصل شود که هر دو طرف قادر به انجام معاملات تجاری در حال انجام به نفع مصرف کنندگان و تولید کنندگان باشند.

از لحاظ تئوری، قیمت بهینه ای که به تولید کنندگان و مصرف کنندگان مرتبط می شود به حداکثر میزان ابزار ترکیبی در قیمت عرضه می شود.

و تقاضای خط تقاطع، انحراف از این نقطه منجر به زیان کلی به اقتصاد می شود، که معمولا به عنوان یک ضرر کم وزن در نظر گرفته  می شود.

عرضه و تقاضا

 

عرضه و تقاضا و قیمت

قانون یا نظریه عرضه وتقاضا؟

قانون عرضه و تقاضا در واقع یک نظریه اقتصادی است که توسط آدام اسمیت در سال 1776 محبوبیت یافت. اصول عرضه و تقاضا در پیش بینی رفتار بازار بسیار موثر بوده است. با این حال، عوامل متعددی وجود دارد که در سطح اقتصادی و اقتصاد کلان بر بازارها تاثیر می گذارد. عرضه و تقاضا به شدت رفتار بازار را هدایت می کند، اما به طور کامل آن را تعیین نمیکند.

راه دیگری برای بررسی قوانین عرضه و تقاضا وجود دارد. در حالی که آنها تنها دو عامل موثر بر شرایط بازار هستند، که عوامل بسیار مهمی نیز می باشند. اسمیت به آنها به عنوان دست نامرئی اشاره کرد که بازار آزاد را هدایت می کند. با این حال، اگر محیط اقتصادی یک بازار آزاد نیست، عرضه و تقاضا تقریبا به همان اندازه تاثیرگذار نخواهد بود.

اصول عرضه و تقاضا بارها و بارها در طول قرن ها در شرایط بازار مختلف نشان داده شده است. با این حال، اقتصاد فعلی جهانی تر از آن است که تا کنون بوده است و نیروهای اقتصاد کلان را می توان پیش بینی کرد. عرضه و تقاضا شاخص های موثر هستند، اما پیش بینی کننده نیستند.

 

عرضه و تقاضا
تقاضا و عرضه
نظریه اقتصاد