بررسی هموارسازی سود از طریق فروش دارایی های شرکت

تاریخ انتشار: 1398/01/27

هموارسازی سود، اقدام آگاهانه ای است که مدیران به منظور کاهش نوسان های دوره ای سود در چارچوب اصول و روش های متداول حسابداری به آن دست می زنند. هموارسازی سود هدف مشخصی دارد و آن ایجاد جریان با ثباتی از رشد سود است.

به طور کلی، جریان سود هموار را می توان به دو گروه تقسیم کرد که عبارتند از: هموارسازی طبیعی و هموارسازی تعمدی.

جریان هموارسازی طبیعی بر فرایندی دلالت می کند که ایجاد سود به طور ذاتی جریان سود هموار تولید می کند و از اقدام های مدیریت ناشی نمی شود. هموارسازی تعمدی نتیجه اقدام های مدیریت است که به دو دسته هموارسازی  واقعی و هموارسازی مصنوعی تقسیم می شود.

هموارسازی واقعی سود نشان دهنده اقدام های مدیریت برای کنترل و تاثیرگذاری بر رویدادهای اقتصادی است. هموارسازی واقعی بر خلاف هموارسازی مصنوعی بر جریان های نقدی تأثیر می گذارد. برای مثال، شرکت پروژه های سرمایه ای را بر مبنای کوواریانس مجموعه سود مورد انتظار انتخاب نماید.  این تصمیم کنترل واقعی رویدادهای اقتصادی را نشان می دهد که به صورت مستقیم  بر سودهای آتی تأثیر می گذارد و بنابراین، از آن به عنوان  هموارسازی  واقعی نام برده می شود . هموارسازی مصنوعی نشان دهنده دستکاری در حساب ها توسط مدیریت به منظور هموار نمودن سود است.  این دستکاری نتیجه رویدادهای اقتصادی نبوده، بر جریان ها ی نقدی تأثیرگذار نیست، اما   درآمدها و یا هزینه ها را از یک دوره به دوره دیگر منتقل می نماید این تحقیق به بررسی هموارسازی واقعی سود می پردازد. برای انجام هموارسازی نیاز به ابزار هموارسازی است

ابزار هموارسازی وسیله ای است که مدیران در تلاش برای هموار کردن اعداد خاص حسابداری به کار می برند. مدیران از ابزارهای متعددی برای هموارسازی سود استفاده می کنند ، ابزارهایی که به وسیله محققان آزمون شده اند شامل ؛ اقلام تعهدی اختیاری، درآمد سود سهام ، مخارج تحقیق و توسعه ، اقلام غیر مترقبه ، طبقه بندی اقلام حسابداری، فروش دارایی ها، تغییر در روشهای استهلاک و ذخیره زیان وام هستند .

این تحقیق به بررسی هموارسازی سود با استفاده از فروش دارایی های شرکت می پردازد. اولین تحقیق درباره هموارسازی سود از طریق زمان بندی فروش دارایی ها توسط بارتو  صورت گرفته است. وی با آزمون فرضیه های هموارسازی سود و نسبت بدهی به بررسی این موضوع پرداخت .

نتایج تحقیق نشان داد که مدیران با استفاده از زمان بندی فروش دارایی ها تغییرات موقتی سود را هموار می سازند و محدودیت های حسابداری در قراردادهای بدهی را کاهش می دهند.

بلک و همکاران  به آزمون نمونه ای متشکل از شرکت های انگلیسی، نیوزیلندی و استرا لیایی پرداختند.آنها دریافتند شرکت هایی که قادر به تجدید ارزیابی دارایی ها هستند، برای هموار نمودن سود از زمان بندی فروش دارایی ها استفاده نمی کنند.

پویتراز و همکاران تحقیقی را با این موضوع در کشور سنگاپور انجام دادند. این تحقیق نشان داد در شرکت هایی که تغییرات سود هر سهم (به استثنای فروش دارایی ها)  منفی است، رابطه منفی بین سود حاصل از فروش دارایی و سود هر سهم ( به استثنا ی فروش دارایی ها) وجود دارد و در شرکت ها یی که تغییرات سود هر سهم (به استثنای فروش دارایی ها ) مثبت است، این رابطه مثبت است . این بدان معنی است که شرکت ها انگیزه کمی برای هموارسازی سود دارند. همچنین شرکت ها ی سنگاپوری مجاز به تجدید ارزیابی دارایی ها هستند و می توانند با این کار نسبت بدهی را کاهش دهند . از این رو ، نتا یج این تحقیق فرضیه نسبت بدهی را پشتیبانی نمی کرد.

هرمن و همکاران تحقیقی با عنوان مدیریت سود از طریق فروش دارایی ها در کشور ژاپن انجام دادند. در این تحقیق هدف مدیریت سود،  کاهش خطای پیش بینی سود در دوره های جاری و آتی بود. طبق فرضیه های این تحقیق، شرکت ها یی که دارای عملکرد جاری منفی  / مثبت هستند ، انتظار می رود سودها را با بیشتر /کمتر گزارش نمودن مبلغ فروش دارایی های شرکت، به سمت بالا /پا یین هموار سازند. در ارتباط با عملکرد آتی، شرکت ها یی که دارای عملکرد آتی مثبت  /منفی هستند، به احتمال فراوان سودها ی تحقق نیافته دارایی ها راشناسایی (حفظ) می کنند. نتایج تحقیق حاکی از تأیید فرضیه های تحقیق بود، به طوری که مدیران ژاپنی آثار عملکرد آتی و جاری را در شناخت درآمد حاصل از فروش دارایی ها در نظر می گرفتند. کوچکی  به بررسی هموارسازی سود از طریق زمان بندی فروش دارایی ها پرداخته است. یافته های حاصل از آزمون تجربی با زمان بندی فروش دار ایی ها توسط مدیریت سازگار نیستند؛ بدین معنی که سود حاصل از این فروش ها، تغییرات موقتی سود را هموار نساخته است. برخلاف اقتضای فرضیه هموارسازی سود، یافته ها نشان می دادند مبلغ سود حاصل از فروش دارایی در شرکت هایی که کاهش سود سالانه (به استثنای آثار فروش دارایی ها) داشتند، عمدتاً زیادتر از شرکت ها ی دارای افز ایش سود سالانه نیست. شایان ذکر است که این تحقیق در سال 1373 صورت گرفته است که استانداردهای ملی حسابداری در ایران وجود نداشته است و شرکت ها از رویه های متفاوتی برای ارائه صورت های مالی بهره می برده اند. بدین ترتیب فرضیه تحقیق به شرح زیر ارائه می شود:

"بین سود حاصل از فروش دارایی ها و تغییرات سود عملیاتی رابطه منفی وجود دارد."
 

نتیجه گیری

در این تحقیق برای بررسی هموارسازی سود از طریق فروش دارایی های ثابت و سرمایه گذاری ها، فرضیه هموارسازی سود در سطح سود عملیاتی آزمون گردید. به طور کلی، یافته های تحقیق شواهدی در ارتباط با تایید فرضیه هموارسازی سود فراهم می آورد که حاکی از زمان بندی فروش دارایی ها توسط مدیریت است؛ چنان که سود فروش دارایی ها تغییرات موقتی سود را هموار می سازد. فرضیه تحقیق در ارتباط با شرکت هایی که دارای افزایش و کاهش در سود عملیاتی هستند، تایید شد . همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که مقدار ضریب متغیر تغییرات سود عملیاتی در شرکت ها ی دارای کاهش سود عملیاتی بیشتر از شرکت هایی است که افزایش سود عملیاتی  دارند. این امر نشان می دهد که اثر هموارسازی سود در شرکت های دارای کاهش سود عملیاتی به صورت معناداری بیشتر از شرکت هایی است که افزایش سود را تجربه می کنند. این نتایج با یافته های تحقیق بارتو  مطابقت می کند. علاوه بر این، نتایج تحقیق حاکی از تایید فرضیه هموارسازی به صورت مقطعی در کلیه سال های مورد آزمون به استثنای سال 1383  است. بنابراین، یافته های تحقیق شواهد قوی در ارتباط با هموارسازی سود با استفاده از فروش دارایی ها ارائه می کند. این نتایج با یافته های بارتو و هرمن و همکاران سازگار است.

The research findings provide evidence regarding the confirmation of the hypothesis of income smoothing, which indicates the timing of the sale of assets by management, such that asset sales profits make temporary changes in profit. The research hypothesis has been confirmed in relation to companies that have a rise and decrease in operating profits. Also, the results of this study show that the amount of variable coefficient of operating profit changes in companies with lower operating profit is more than companies that increase operating profit. This shows that the effect of the smoothing of profits in firms with a decrease in operating profit is significantly higher than that of companies that experience increased profits.

هموارسازی